سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فصل سکوت

انتظار ،امتداد عاشورا...

    نظر

آفتاب در اندیشه طلوع تو آسمان را تا زمین بدرقه می کند و زمین زیباترین اندیشه قرن در فصل ظهور تو خواهد شد . انتظار زیباترین واژه نامه عشق است و منتظر وفادار بودن به عهد انتظار  و امید را در دل کاشتن. آری! ما انتظار تو را می کشیم ، تویی که می دانیم روزی می آیی و بر صفحه تاریخ خط سرخ عشق را می کشی .مولایم ! می دانم که غمِ بزرگی در دل داری . غم غربت علی (ع ) ،غم مادرت زهرا ،  غم امام حسین(ع)، غم زینب و .....  مولایم !ما هم مثل تو داغدار این همه نامردمیها هستیم و دست یاری به سوی تو دراز کرده ایم و انتظار آمدنت را می کشیم . و می دانم روزی می آیی و در عدالتخانه عدلت  انتقام  این غمها را خواهی گرفت . آری ! می دانم که می آیی .........

امام جعفر صادق (ع) نیز فرمود: هرکس بخواهد در شمار منتظران حقیقى آن عدل منتظر باشد، باید پارسایى پیشه کند و متخلق به مکارم اخلاق گردد.

فلسفه انتظار، دمیدن روح امیدوارى و پایدارى است. انتظار و عقیده به ظهور مصلح، شیعه را در جریان زمان، براى مقاومت پرورش داد و جامعه شیعه را از زوال نگاه داشت و تا امروز، این عقیده، عامل بقاى شیعه و پایداری آنها است .فلسفه انتظار، مانند یک عامل و ماده حیاتى مهم، در تمام ادیان آسمانى وجود داشته و رمز بقا و موجودیت آنان بوده است و هم اکنون از عوامل بقای جانعه مسلمانان است .

فرهنگ عاشورا، زمینه ساز فرهنگ انتظار است. انتظار، ادامه عاشورا است و چشم به راه حسین دیگرى نشستن، در کربلایی به وسعت جهان. در زیارت عاشورا، در دو قسمت، از خون خواهى حسین (ع) در رکاب امام مهدى (ع) خبر مى دهد. امام باقر(ع) فرمود: یکدیگر را در روز عاشورا، این گونه تعریت دهید: خداوند اجر ما و شما را در مصیبت حسین (ع) بزرگ گرداند و ما و شما را ازکسانى قرار دهدکه به همراه ولى اش، امام مهدى از آل محمد(ع)، طلب خون آن حضرت کرده، به خون خواهى او برخیزیم. پاره اى روایات، عاشورا را روز ظهور حضرت مهدى (ع) ذکرکرده اند.

پس انتظار، انتظار انتقام عاشوراست و یاران مهدى (ع) همه عاشورایى اند. کسانى مى توانند در رکاب مهدى (ع) باشند و امام حق را یارى رسانند که در مکتب عاشورا، رشد کرده باشند . عاشورا را درک کرده باشند و به آن مرحله از کمال و پختگی رسیده باشند .

زِخـطِ سـرخ عـاشـورا ، وصــال تــو رقــم می خـورد        دل دلواپسـان آن روز ،بـه درد عشق تــو می مرد

کتـاب سـرخ عاشـورا ، بـه دستـت باز خـواهـد شد        صـدای الـعطـش در دل ، طنین انـداز خـواهد شد

به نیزه بازهم خورشید،طلوعی سبزخواهد کاشت        غـمِ تنهایـی مـولا ، حدیثـی تـازه خـواهـد داشت

دوبـاره قـصـه یـک عشـق ، میان کوچــه می پیچـد         شقـایق بـر دلِ تـنگـش،نسـیم یـاس مـی گیـرد

عــدالـتـخـانـه ای از عـدل ، بـرای عاشقــان بـرپــا          مـبـارک می کنـی بـر مــا ، نگیـن قــبـر زهـرا را

تــو ای مـولا بـیـا امشـب ، میـان دیـده گــانـم بـاز           کتـــاب عـدل دیـریـن را ، بــرای مــا نـمـا آغــاز

                                                

 پی نوشت ها:امامت ومهدویت  ـ بحار الانوار ـ مفاتیح الجنان زیارت عاشورا ـمصباح المتجهد مفاتیح الجنان ـ غیبة طوسی ـ عاشورا وانتظار

   


بوی محرم

    نظر

                                                                                          

رسـول گرامى اسلام فرمود: به وسیله من آگاه شدید, با على راه یافتید و هدایت شدید, نیکى ها به واسطه حسن به شما عطا شد, ولى سعادت و شقاوت شما با حسین است آگاه باشید که حسین یکى ازدرهاى بهشت است , هر کس با او دشمنى کند خدا بوى بهشت را بر او حرام مى کند.

صدای گام های محرم در کوچه های سرد و نمناک تاریخ پیچیده و فریاد «هل من ناصر ینصرنی» در گوش مردمان این دیار طنین انداز شده است . آری محرم در راه است . باز خورشید نقش خون می گیرد و بر زمین نقشی از ماتم می زند . دیده ها لبریز اشک و زخمِ سینه ها سر باز می کند . دلها همه در تب و تابند گوئیا آنها هم بر تشنگی فریاد می زنند . بوی نگاه غمدیده از انتظار زینب،بوی عطش کودکان پابرهنه ، بوی دستهای بریده از عشق و بوی عاشقی می آید . 

 آه ای آسمان ! خورشید ما تنها نبود، آه ای آسمان ! خورشید ما را یارای غروب نبود و تنها او بود که در غروبش طلوع کرد و با خون پاک خویش دشت عطشان کربلا را سیراب کرد.

امیدوارم که همه ما بتوانیم بهترین بهره ها را از این روزها و شبهای عزیز و گرانقدر ببریم .

                  می نویسم شرح این غم نامه را                          داستان  مشک و اشک و تیر را

                 می نویسم‏از‏سری کزعشق‏دوست                        کـرد حیـران تیـغـه شمشیـر را

                  می شود خورشید را انکار کرد؟                             زیر سـم اسبهـا در خاک کرد؟

                  می شود آیا که نقش عشق را                             از درون سینـه هامان پاک کرد؟

                  بازهم در ماتم روی حسین                                 باز هـم در سـوگ آن آلاله ایم

                  یادتان باشد حیات عشق را                                 وامـدار خـون سرخ لالـه ایـم

 التماس دعا


انوار الهی

    نظر

                           

ابن‏مسعود نقل مى‏کند که، دیدم حضرت على(ع) را که مشغول نماز است و در رکوع و سجودش مى‏گوید: اللهم بحق محمد صلى اللَّه علیه و آله و سلم عبدک اغفر للخاطئین من شیعتى« پروردگارا! به حق بنده‏ مقربت محمد صلى اللَّه علیه و آله و سلم خطاکاران از شیعیان مرا ببخش. »

از نزد او خارج شدم و به محضر رسول خدا (ص) شرفیاب شدم. ایشان را در حال نماز یافتم. دیدم که رسول خدا (ص) در نماز خود مى‏گوید:اللهم بحق على علیه‏السلام عبدک اغفر للخاطئین من امتى «خداوندا! خطاکاران از امت مرا، بحق على علیه‏السلام بنده‏ مقربت ببخش. »

از آنچه دیده بودم، در من وحشت و تردید بزرگى ایجاد شد. وقتى نماز رسول خدا (ص) به پایان رسید، خطاب به من فرمودند: اى پسر مسعود! آیا کافر شدى بعد از آنکه ایمان آورده بودى؟ عرض کردم، ابداً چنین نیست یا رسول‏اللَّه، بلکه على (ع) را دیدم که خداوند را به حق شما طلب مى‏کرد و شما را دیدم که خدا را به حق على (ع) مى‏خواندید. پس تردید کردم که کدامیک از شما نزد خدای عزوجل برترید.

پیامبر (ص) فرمودند: اى پسر مسعود، بنشین. پس من در مقابل، رسول خدا (ص) نشستم.

آن حضرت فرمودند: خداوند من و على (ع) را از نور عظمت و بزرگى خود خلق کرد، هزار سال قبل از آنکه سایر خلائق را بیافریند. زمانى که هیچ تسبیح و تقدیسى وجود نداشت.  پس نور مرا شکافت و از نور من آسمانها و زمین را آفرید. به خداى تبارک و تعالى قسم که من از آسمانها و زمین برترم. و چون نور على (ع) را منتشر ساخت عرش و کرسى از نور او خلق گردید؛ به پروردگار قسم که على (ع) از عرش و کرسى برتر است.

سپس نور حسن (ع) را باز کرد و لوح و قلم از نور او به وجود آمد و به خدا قسم که حسن از لوح و قلم نیز برتر است.

 و چون هستى را از نور حسین (ع) معطر کرد، بهشت و حوریان زیباروى از نور او پدیدار گشتند؛ واللَّه حسین از حورالعین برتر است.

 سپس همه‏ هستى از شرق تا به غرب تاریک ماند. ملائکه بر پروردگار از آن همه تاریکى و ظلمت شکایت کردند و خواستند که پروردگار تاریکى را از ایشان برطرف کند. پروردگار در اجابت خواسته آنان کلمه‏اى فرمود، از آن کلمه روحى خلق گردید، سپس کلمه‏اى دیگر فرمود و از آن کلمه نورى خلق شد پس آن نور را به آن روح اضافه کرد و آن را در بلندترین مکان عرش قرار داد. همه‏ عالم از شرق تا به غرب نورانى شد. آن روح آمیخته به نور خلق شده از لطف پروردگار کسى نیست، جز فاطمه زهرا و به همین دلیل او را زهرا نامیدند زیرا نورش آسمانها را روشن ساخت. در ادامه‏ این روایت زیبا پیامبر(ص) مى‏فرمایند: پسر مسعود، چون روز قیامت فرارسد، پروردگار به من و على (ع) مى‏فرماید: هرکس را که مى‏خواهید به بهشت داخل کنید و به جهنم بفرستید هرکس را که مى‏خواهید. و این قول پروردگار در قرآن مجید است که« القیا فى جهنم کل کفار عنید. هر کافر متکبر لجوج را به جهنم افکنید.« ق،آیه‏ 24»

 پس کافر کسى است که از نبوت من سرپیچى کند و عنید کسى است که از ولایت على (ع) و عترتش و محبت کردن به شیعیان و دوستانش سر باززند.