سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فصل سکوت

عرفه و قربان تجلی ایمان

    نظر

روز عرفه ،روز شناخت و سازندگی است و در این روز بزرگ خداى سبحان بندگان خود را به عبادت ‏و اطاعت ‏خویش فرا مى‏خواند و خوان کرم و احسان و لطف خود را براى آنان مى‏گسترد ودرهاى مغفرت و بخشش و رحمتش را بر روى آنان مى‏گشاید.
دعای عرفه؛ از دعاهای بسیار مشهور و عظیم الشأن است که در مراسم حج، حجاج بیت الله الحرام با وقوف در صحرای عرفات با خدای خویش به مناجات می پردازند و این دعا را قرائت می‌کنند و نیز به قصد قربت مطلقه همزمان با روز عرفه در سایر اماکن خوانده می‌شود. این دعا شامل مضامین عارفانه ای چون شناخت پروردگار و تضرع است .

«انّ الله تجلی لاهل العرفات»
تجلی خدا در عرفات عبارت از تجلی پیام آور او بر مردم و تجلی خدا بر پیامبر گرامی و خاندان وحی و رسالت است.» 
الهی! ما جاماندگان از قافله‌ای هستیم که‌ در صحرای عرفات تو را خواندند و خوشا! به حال آنانکه اجابتشان نمودی.
الهی! ما صحرای عرفات و نجوای دعای ‌عرفه در آن سرزمین سراسر نور را از تو می خواهیم.  
الهی !معرفت عرفه حسین  را از تو درخواست می کنیم.که پس از عرفه حج خویش را رها نمود و رفت تا قربانی های خویش را در جای دبگری فدا نماید و  عزیزترین عزیزانش را به درگاه خدا هدیه کند و آنگاه زینب (س) دست در زیر پیکر بی جان برادر برد و ندا برد«فتقبل منا»
15888عید قربان جلوه گاه تعبد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است . فصل قرب یافتن مسلمانان به خداوند، در سایه عبودیت است .
عید قربان ، مجراى فدا کردن عزیزترین یعنى خدا است .
عید قربان ، مجراى فیض الهى و بهانه عنایت رحمانى به بندگان مؤمن و مسلم و مطیع است .
اینجاست که قربانى وسیله قرب مى شود و عید قربان روز تقرب به خداوند.آن هم نه قرب مادى و جسمى - که خدا از محدوده حس و جسم بیرون است - بلکه قرب معنوى و تقرب ارزشى که در سایه ایمان و عمل است .عید قربان و تقرب به خدا، آن هم در سایه عبودیت و بندگى .
                                                                       ما، بنده آنیم که در بند آنیم
حال که چنین است ، چرا در بند نفس و بند زر و سیم و بند خواسته ها و داشته ها؟!
دل به خدا بدهیم و در بند عبودیت او باشیم ، تا از هر قید و بندى آزاد شویم .بندگى خدا، امیدبخش است .و روز عید قربان مى تواند براى ما اوج این آزادى برین باشد.
                                                   عید قربان عید صالحان و عید اهل طاعت و تسلیم خجسته باد

                             jh

                                                                                                               


آفتاب ولایت

    نظر

emam reza

                                         اى غریبى که ز جد و پدر خویش جدائى                        خفته در خاک خراسان ، تو غریب الغربائى
                                          چه ثنا گویمت ، اى داور هفتاد و دو ملت                      که ثنا خوانده خدایت ، تو چه محتاج ثنائى
                                          اى شه یثرب و بطحا، تو غریبى به خراسان                    سرور جمله غریبان و معین الضعفائى
                                          اغنیا مکه روند و فقرا سوى تو آیند                              جان به قربان تو اى شاه که حج فقرائى
دردفتر تاریخ شیعه و در کتب و روایات از هشتمین امام با القاب زیادی نام برده اند اما معروفترین لقب آن حضرت«رضا»است و به این دلیل خداوند نام «رضا» را براى او برگزیده است چون ایشان در آسمانها در نزد خداوند تبارک و تعالى و در زمین میان پیامبران و امامان(ع) مورد رضایت بود و دل به خشنودى خدا سپرده بود. در تمایز امام هشتم از بقیه امامان شیعه و اینکه ایشان را به عنوان رضا مى شناسند, آمده است که: «از وقتى مخالفین از دشمنان آن حضرت به او راضى شدند, همچنانکه موافقین از یاران و دوستانش به او رضایت دادند و این خصوصیت در هیچکدام از پدران بزرگوارش نبود.»و جدّبزرگوارش پیامبر(ص)فرمود:«خداوند متعال نام او را «على» برگزید و در میان تمام خلایق راضى و رضا خواند؛ و او را شفیع شیعیان قرار داد که در روز قیامت به وسیله او نجات یابند و رستگار گردند.»
اباصلت هروى حکایت کند:«روزى دعبل خزاعى شاعر اهل بیت(ع)درشهرمرو به محضر مبارک امام رضا(ع)شرفیاب شد و اظهار داشت :« یاابن رسول اللّه ! قصیده اى در شأن و عظمت شما اهل بیت ، سروده ام و علاقه مندم آن را در محضر شما بخوانم ؟»امام (ع)فرمود:« بخوان.»
پس دعبل خزاعى قصیده خود را آغاز کرد؛ و چون به این شعر رسید:مى بینم که حقوق و شئون اهل بیت در بین غیر صاحبانش تقسیم گشته ، و دست ایشان از تمامى حقوق ، قطع و خالى گشته است .امام (ع) شروع به گریستن نمود؛ و پس از لحظه اى فرمود:« راست گفتى،اى خزاعى! حقیقت را بیان کرده اى.»و  هنگامى که این شعر را خواند:«همانا من در دنیا از روزگار آن وحشت داشته ام ؛ ولیکن امیدوارم بعد از مرگ به جهت علاقه و محبّت به شما اهل بیت در امنت و آسایش قرار گیرم.»سپس فرمود:«اى دعبل ! خداوند متعال تو را از سختى ها و شداید قیامت در امان دارد.»
وهمین‏که‏به‏این‏شعررسید:«و قبرنفس زکیّه‏یعنى؛امام موسى‏کاظم(ع)بغداداست،خداوندمتعال او رادرعالى‏ترین‏غرفه‏هاو مقامات اُخروى جای‏داده است.»
امام (ع)فرمود:« آیا مایلى دو قصیده هم من بسرایم و بر اشعارت افزوده شود؟»دعبل عرضه داشت : «بلى ، یاابن رسول اللّه !»
پس حضرت چنین سرود:«و قبر دیگرى در طوس خواهد بود، که چه ظلم ها و مصیبت هائى را متحمّل شده و درونش را از زهر جفا به آتش کشیده اند که تا روز محشر سوزان است .و خداوند، حجّت خود یعنى ؛ امام زمان (عج)را مى فرستد و تمام ناراحتى ها و اندوه ما اهل بیت را برطرف مى گرداند.»
بعد از آن ، دعبل سؤ ال کرد:« این قبر چه کسى است ، که در طوس مدفون مى گردد؟!»
حضرت در پاسخ فرمود: «قبر خود من مى باشد، و طولى نخواهد کشید که طوس محل تجمع شیعیان من گردد.پس هرکس مرا در غریبى طوس با معرفت زیارت نماید، آمرزیده شود و در قیامت با من محشور خواهد شد.»

                                     12345


خورشید پنهان

    نظر

   

ای امام زمان و زمین !ای یادت روح بخش و امید آفرین! ای نامت شیرین و دلنشین !
دیر هنگامی است که چشمان انتظار به راهت دوخته و جان و دل به شراره های اشتیاقت، سوخته ایم .
مولای من! نگاه خسته منتظران ظهورت در کوچه باغ های انتظار به راه مانده است و ارمغان غیبت تو، دل شکسته‌ای است که در قفس سینه‌ ها بر بستر انتظار آرمیده است.
هزار سال است که هر غروب دلتنگ آدینه به سمت ظهور تو نماز مى‏گذاریم مى‏دانیم که خواهى آمد و صداى «ان المهدى‏» درگوش اهل زمین طنین انداز خواهد شد . آیا صبح نزدیک نیست؟
« و أما وجه الانتفاع بی فی غیبتی فکالانتفاع بالشمس إذا غیبها عن الأبصار السحاب وإنی لأمان لأهل الأرض کما أن النجوم أمان لأهل السماء ؛و اما چگونگى بهره‏مندى از من در دوران غیبتم، همچون بهره‏ورى از خورشید است، هنگامى که ابرها آن را از دیدگان بپوشانند و من براى اهل زمین موجب امنیت و امان مى‏باشم، همچنان که ستارگان براى اهل آسمان. پس از آنچه به شما فایده‏اى ندارد، پرسش نکنید و براى چیزى که نیاز ندارید، خود را به سختى نیندازید. »
 حضرت خود را به خورشید پشت ابر تشبیه کردند ،زیرا خورشید واسطه خدا است و واسطه حیات و زندگی برای اهل زمین. اگر خورشید نباشد حیات و زندگی وجود ندارد. امام «عج» مانند خورشید هستند، واسطه ای هستند بین ما و خدا و نور علم و وجود به وسیله ایشان به ما می رسد. اگر حضرت نباشد مانند خورشید، برای ما هم زندگی و حیات نیست. وقتی آفتاب پشت ابر برود انسان هر لحظه منتظر است که آفتاب از پشت ابر بیرون بیاید و روز آفتابی شود. یعنی مردم هر آن و هر لحظه باید در انتظار باشند که آفتاب وجود امام عصر «عج» از غیبت بیرون بیایند. می خواهند بگویند کسی که بخاطر غیبت منکر وجود امام زمان باشد مانند کسی است که بخاطر ابر، منکر وجود خورشید باشد.
پیامبر (ص) فرمودند:« مهدی از فرزندان من است. او را غیبتی است که بر اساس آن برای مردم سرگردانی خواهد بود؛ در این سرگردانی گمراه میشوند. آنگاه ذخیره انبیاء حضرت مهدی (عج )ظهور کرده تا زمین را از عدل و داد پر کند؛ آنگونه که از ظلم و جور پر شده باشد.» 

   12345