سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فصل سکوت

سوز دل.........

لبیک خدا

مردی بود عابد و همیشه با خدای خویش راز و نیاز می‏کردو نماز می‏گذارد و ذکر« الله،الله» از زبانش نمی افتاد .

روزی شیطان او را وسوسه کرد و به او گفت : « ای مرد ! این همه« الله،الله» کردی و سحرها از خواب خوش بیدار شدی ؛ آخر یک مرتبه شد که تو لبیک بشنوی ؟ تو اگر به در خانه کس دیگری رفته بودی و این اندازه ناله می کردی ، لااقل یک مرتبه جوابت را می داد .»

عابد دید ظاهراً حرف درستی است لذا این حرف بر او اثر کرد و وی دیگر« الله،الله» نگفت .

در عالم رؤیا هاتفی به او گفت : « چرا مناجات خود را ترک کردی ؟» پاسخ داد : من دیدم این همه مناجات می کنم و با خدا حرف می زنم ؛ ولی یک مرتبه در جواب من لبیک گفته نشد !» هاتف گفت :« من از طرف خداوند بزرگ مأمورم که جواب تو را بدهم ؛ همان درد و سوز و عشقی که ما در دل تو قرار دادیم لبیک ماست !»

کسانی که در راه و هدف ما به تلاش و مجاهدت بپردازند

«قطعاً راه های خود را به ایشان می نمایانیم و

 «بی تردید» خداوند همراه نیکوکاران است  «عنکبوت 69»