سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فصل سکوت

کنترل نگاه...

    نظر

                                     

نگاه پنجره دل است .دیده ها در دل جای می گیرد و هر آنچه دیده بیند دل کند یاد .از این رو باید قلمرو نگاه را در محدوده آنچه خوب و سالم و خداپسند و دور از معصیت است ، قرار داد تا شکرانه ای بر این نعمت الهی باشد . نگاه حرام دل را هم به دنبال خود می کشاند .قرآن می فرماید :«به مؤمنان بگو که چشم خویشتن را از نگاه (هوس آلود و گناه) بپوشندو فروبندند .

وقتی دل از راه چشم تغذیه می شود ، چرا غذای حرام به آن بدهیم ؟ غذای حرام دل همان نگاههای حرام و چشم چرانی های شهوانی است . گاه نگاه اول گام یک راه اشتباه است . کسی که نگاهش را در اختیار نداشته باشد . در سراشیبی غیرقابل کنترل قرار می گیرد .

وقتی چشم دریای هوس شود ، قایق گناه در آن حرکت می کند

نگاههای بندگان زیر نظر خداوند بزرگ است حتی نگاه های دزدکی را هم می داند :«یَعلَمُ خائِنَةَ الأعیُنِ»

            من تماشای تو می کردم و غافل بودم               کز تماشای تو جمعی به تماشای منند

وقتی نگاه های ما هم تحت نظر خدا و مأموران اوست ، چرا خودمان مهاری بر چشم و کنترلی بر نگاه های خویش نداشته باشیم ؟ آیا رواست که انسان به خاطر چشم و نگاه ، جهنمی شود ؟

                  

برداشتی آزاد از کتاب سلوک قرآنی


بیعت با ابوبکر

    نظر

سلمان فارسی گفت: در حالی که حضرت علی (ع)سرگرم غسل دادنِ رسول خدا (ص) بود به او خبر دادم که قوم چه کردند و گفتم که: ابوبکر هم اکنون بر منبر رسول خدا(ص) است و عوام الناس از چپ و راست به او هجوم آورده و با هر دو دستش بیعت میکنند. حضرت علی(ع) گفت: آیا می دانی نخستین کسی که با وی بر منبر رسول خدا (ص) بیعت کرد چه کسی بود؟ گفتم: نه، ولی پیرمردی را دیدم که بر عصایش تکیه داده و پیشانی درهم کشیده بود، به خاک افتاد و می گریست و میگفت: سپاس خدای را که نمردم تا تو را در این مکان ببینم، دستت را بگشای! ابوبکر دستش را گشود و با او بیعت کرد و سپس گفت: امروز همانند روز آدم! آنگاه پائین آمد و از مسجد بیرون شد. حضرت علی(ع) گفت: ای سلمان می دانی او که بود؟ گفتم: نه، اما از گفته اش بدم آمد .حضرت  علی (ع) گفت: آن کس شیطان بود، لعنت خدای بر او باد. رسول خدا مرا خبر داد که: نخستین کسی که بر روی منبر با ابوبکر بیعت کند،شیطان خواهد بود که به گونه ی پیرمرد پارسای پیشانی بسته ظاهر شود.

                                          

برگرفته از تاریخ سیاسی صدر اسلام


عطر مهربانی ...

    نظر

‏‏‏                                                  ‏  

‏‏‏ای برکت زمان و زمین !ای سرور دوازدهمین!ای ماه برین!ای حجت آخرین!ما را هماره با دیدگان مهر ببین .

باز هم جمعه باز هم روز وعده داده شده باز چشم انتظاری و باز واگویه های فراغ .

جمعه دیرینه ترین روز انتظار ؛ روز یکه می گویند تو خواهی آمد و آن روز خاطره انگیزترین روز وصل خواهد شد . تو خواهی آمد و عشق در تلاطم نگاهت به آسمان پر می گشاید و عاشقی معنای بودن می یابد . تو خواهی آمد و عطر مهربانیت به روحِ سرد جانمان صفا می بخشد و دستهایمان به دامان وصالت گره خواهد خورد . آری باز هم جمعه است و من می دانم که می آیی....

خدا کند که دل من شود به جمال تو روشن