سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فصل سکوت

صراط

    نظر

صراط در لغت به معنی راه است .و یکی از چیزهایی است که اعتقاد به آن واجب است . صراط پلی است که بر روی جهنم کشیده شده است و تا کسی از آن عبور نکند به بهشت نمی رود .صراط در آخرت نمونه صراط مستقیم دنیا است که دین حق و راه ولایت و مطابعت حضرت علی (ع) و ائمه طاهرین از ذریه او است .کسانی که در دنیا به صراط راست بوده اند در آخرت هم ازصراطی که روی جهنم است مستقیم و سالم عبور خواهند کرد .فردای قیامت همه چه بهشتی و چه جهنمی باید از این راه که هفت عقبه و هر عقبه هزار فرسخ است و در هر عقبه هزار ملک مأمور ند ،باید عبور کنند .

عقبه اول:الرحم و الامانة و الولایة

در این عقبه از امانتداری و ولایت حضرت علی (ع) و اولاد او و صله رحم سؤال می شود.

 پیامبر (ص) فرمودند :« ما ثَبّتَ اللَّهُ حُبَّ علیٍّ فی قلبِ مؤمن فَزلَّتْ به قدمٌ إلّا ثَبّتَ اللَّهُ قَدَماً یومَ القیامةِ على‏ الصِّراطِ ، هر گاه خداوند عشق و دوستى على را در دل مؤمنى استوار سازد و با این حال قدمش بلغزد (خطایى از او سر زند) در روز قیامت قدمش را بر صراط استوار نگه دارد.»

در قرآن آمده است:«هَلْ یَنظرُونَ إِلا أَن تَأْتِیَهُمُ الْمَلَئکَةُ أَوْ یَأْتىَ رَبُّک أَوْ یَأْتىَ بَعْض ءَایَتِ رَبِّک یَوْمَ یَأْتى بَعْض ءَایَتِ رَبِّک لا یَنفَعُ نَفْساً إِیمَنهَا لَمْ تَکُنْ ءَامَنَت مِن قَبْلُ أَوْ کَسبَت فى إِیمَنهَا خَیراً قُلِ انتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ، آیا جز این انتظار دارند که فرشتگان مرگ به سراغشان بیایند، یا خداوند (خودش ) به سوى آنها بیاید (چه انتظار محالى ؟!) یا پاره اى از آیات پروردگار (و نشانه هاى رستاخیز) اما آن روز که این آیات و نشانه ها تحقق پذیرد ایمان آوردن افرادى که قبلا ایمان نیاورده اند[و اقرار به پذیرش ولایت انبیاء و اوصیاء و امیرالمومنین]و یا عمل نیکى انجام نداده اند سودى به حالشان نخواهد داشت ، بگو (اکنون که شما چنین انتظارات غلطى دارید) انتظار بکشید ما هم انتظار (کیفر شما را) مى کشیم !» انعام 158

آن کسی که از برادرانش ،پدر و مادرش قطع رحم در دنیا دارد از کوتاهی عمر و رفتن برکت از مال در آخرت هم در اولین عقبه وارد می شود و بازخواست می شود . پس صله رحم را در دنیا ترک نکنید .

پیامبر (ص) فرمودند:« لَیس مِنّا مَن یُحَقِّرُ الأمانةَ حتّى‏ یَسْتَهلِکَها إذا اسْتُودِعَها،از ما نیست آن که امانت را بى‏اهمیت شمارد و بدین سبب امانتى را که به او سپرده شده ضایع گرداند.»

عقبه دوم :الصلوة

از عقبه اول که با ولایت حضرت علی(ع) و رد امانت و صله رحم رد شد به عقبه نماز می رسد . از نمازهای واجب یومیه سؤال می شود .چنانچه پیامبر (ص) فرمودند: «اولین عمل بنده که روز قیامت بدان رسیدگی می‌شود نماز اوست و اگر پذیرفته شد بقیه اعمال او نیز بررسی می‌شود ولی اگر نمازش پذیرفتم نشد به اعمال دیگرش هم وقعی نمی‌نهند.»

همچنین می فرمایند هر کس به این پنج نماز پایبند باشد برایش فرداى قیامت نور و برهان و نجات خواهد بود. کسى به آن پایبند نباشد برایش نه نور است و نه برهان و نه نجات . او همراه قارون، فرعون ، هامان و ابى پسر خلف در دوزخ خواهد بود.»

عقبه سوم :خمس و زکات

اگر کسی به اندازه یک درهم از خمس یا زکات او مانده باشد در این عقبه جلوی وی را خواهند گرفت و بازخواست می کنند . و فرقی هم بین زکات مال و زکات بدن نیست . شب عید فطر باید زکات بدن را از مال خود خارج کرد .امام صادق (ع) می فرمایند :«سخت ترین حال مردم در قیامت وقتی است که مستحقین به خمس برخیزند و مطالبه حق خود را از کسانی که به آنها نرسانید ، بنمایند »

عقبه چهارم :روزه

روزه گرفتن در ماه رمضان در این عقبه مورد سؤال قرار می گیرد .«الصوم جنة من النار،روزه سپری در مقابل آتش است.»پیامبر (ص) فرمودند:«در بهشت دری است که به آن الرّیان گویند که هیچ کس از آن در وارد نمی شود جز روزه داران .»روزه دار دو خوشحالی دارد . یکی هنگام افطار و دیگری هنگامی که می خواهد از صراط عبور کند و به لقاء پروردگارش برسد .

عقبه پنجم: حج

کسی که در عمرش شرایط استطاعت در اوجمع شده و حج نرفته باشد در این عقبه نگاهش می دارند و در قرآن کریم آمده است:« وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ ، و براى خدا بر مردم است که آهنگ خانه [او] کنند، آنها که توانایى رفتن به سوى آن دارند. و هر کس کفر ورزد [و حج را ترک کند،به خود زیان رسانده‏]،خداوند از همه جهانیان‏، بى‏نیاز است.» آل عمران، 97

عقبه ششم : طهارت

در این روایت از ابن عباس نقل شده است که منظور از طهارت وضو ، غسل و تیمم است و منظور از طهارت مطلق طهارتهایی است که خانم ها باید مواظب باشند.

عقبه هفتم : مظالم

 این عقبه را عقبه عدل که حق الناس هم گفته می شود و در قرآن کریم تعبیر به مرصاد یعنی «کمین گاه» و در اینجا اگر کسی بی جا به کس دیگر زده باشد پانصد سال در آنجا نگه داشته می شود و برای یک سیلی ناحق استخوانهایش را خرد می کنند .


شاد بودن در فرهنگ اسلام

انسان از اندوه، غم و تاریکی می گریزد و به شادی و نور پناه می برد. شاد زیستن آرزوی دیرینه آدمی است. دنیای بدون غم، خشم و جنگ سرشار از مهربانی و شادی، آرزویی است که ریشه در خلقت و نهاد آدمی دارد. آرزویی که مقدمه غلبه بر تمام ناکامی هاست. شادی، این معجزه درونی، گره گشای بسیاری از رنج هاست.به اعتقاد اکثر مردم دنیا، شادی «مهم‌ترین چیز در زندگی» است، اما علم ما چیز زیادی درباره آن نمی‌داند. ما هنوز، حتی بر سر تعریفی از شادی، توافق نداریم

در فرهنگ ما، اغلب شادی را در برطرف‌کردن استرس، غم و آزردگی‌ها دانسته‌اند. شکی نیست که این امر در یک دوره زمانی هرچند طولانی، غیرممکن است.تعداد افرادی که می‌گویند شادند، از تعداد افرادی که می‌گویند غمگینند بسیار بیشتر است، شاید بخاطر اینکه شادبودن از نظر اجتماعی مقبول‌تر است و نیز احتمال بسیار دارد که خوشایندتر از حوادث ناخوشایندی باشد که معمولاً روی می‌دهد. اغلب، ما به‌طور آگاهانه می‌کوشیم تا حوادث مثبت را پیدا کرده. بعلاوه به نظر می‌رسد که یک گرایش ذاتی (به استثنای افراد افسرده) در نظام ذهنی‌مان برای سریع‌تر فراموش کردن رویدادهای ناراحت‌کننده به نسبت حوادث شاد وجود دارد.در میراث کهن ما ایرانیان، «شادی» پدیده ای الهی محسوب می شود.فرهنگ اسلامی یک فرهنگ غنی وبسیار کهن است وفرهنگی کامل که در تمام ابعاد آن سخن به میان آمده است ودین اسلام کاملترین دین است که به تمام امور در زندگی توجه کرده است واینکه اگر بگوییم دین اسلام و فرهنگ اسلامی مساوی است با نشاط ، امید،شادی سخنی به گزاف نگفته ایم .

 تمام سخنان و سفارشاتی که در قرآن و دین اسلام برای انسانها گفته شده است منطبق بر خواسته های فطری آنها وبرای درست زندگی کردن و سعادتمند شدن هم دراین دنیا و هم درجهان آخرت است دین منظمی که برای تمام امور زندگی برنامه و راه کار به ما نشان داده است. شادی کردن ودوری ازغم منفی واحساس خوشبختی کردن از اصلی ترین برنامه های این فرهنگ غنی و دین کامل است. دقت در سخنان ائمه و پیامبر(ص)اهمیت فوق العاده شادی و تبسم و خوشرویی را نشان می دهد و در جمله ای پیامبر(ص)فرمودند:«اگردو روز شما با هم مساوی باشد ضرر کرده اید.»

امام علی (ع)می فرمایند:«همانا انسان گاهی خوشنود می شود به چیزی که هرگز از دستش نمی رود و ناراحت می شود برای از دست دادن چیزی که هرگز به آن نخواهد رسید ، ابن عباس خوشحالی تو از چه چیز می باشد که در آخرت برای تو مفید باشد و اندوه تو برای ازدست دادن چیزی از آخرت باشد، آنچه از دنیا به دست می آوری تو را خشنود نسازد، آنچه در دنیا از دست می دهی زاری کنان تأسف مخور، و همت خویش را به دنیای پس از مرگ واگذار.»

و همچنین در جایی می فرمایند:«با به دست آوردن مالی از دنیا شادمان می گردید ومتاع بسیار آخرت را از دست می دهید واندوهناک نمی شوید.»

که اشاره به شادی منفی و آن خشنودی به اموال دنیا است  که گذراست و ارزشی ندارد و عدم توجه به آخرت و آنچه گریبان انسان را خواهد گرفت و گناهان که باید انسان اندوهناک شود و غم خورد ولی نمی خورد.

پس لازمه شادی و شاد بودن چیزی نیست جز مثبت اندیشی و جستجوی خوبی ها و زیبایی ها. انسان با نگرش منفی به دنیا چیزی جز روحیه ای افسرده، چهره ای غمگین و حالتی خشمگینانه ندارد و این نگرش منفی، تخریب گر جامعه است. نباید فراموش کرد که رخدادهای اجتماعی، راه حل های اجتماعی دارد و راهکارهای جمعی در برخورد با چنین مشکلاتی می تواند بسیار کارساز باشد.


گوهر اخلاص

    نظر

پـیامبر خدا (ص )فرمودند:« جبرئیل از جانب خداى عزوجل خبر داد که اخلاص سرى از اسرار من است و من آن را به دل بندگانى که دوستشان دارم , مى سپارم .»

از «اخلاص» می توان به عنوان یک گوهر کمیاب و نفیس یاد کرد . در بازار عمل نیز خداوند مشتری عملهای خالص و نیتهای پاک و بی شائبه است . هم در اساس دینداری باید مخلص بود (مخلصین له الدین) و هم در انجام برنامه های دینی و وظایف عبادی باید گوهر اخلاص را داشت و از آن حفاظت کرد. انسانهای وارسته روح بلندی دارند و جز برای رضای حق کار نمی کنند و نظر مردم و تشویق آنها در کارشان چندان تأثیری ندارد و جز انگیزه خلوص چیز دیگری آنان را به انجام کارهای نیک وانمی دارد . آنچه بر درخت عمل انسان میوه اخلاص می رویاند، عقیده به آخرت و پاداش الهی است . انفاق کردن و آلوده نساختن آن به منت آموزه ای از قرآن کریم است و از کسانی ستایش می کند که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند و با منت نهادن و به رخ کشیدن موجب آزار دریافت کننده این انفاق نمی شوند.

یک جلوه اخلاص در پرستش و عبادت است . مخلصان در عبادت از تظاهر و ریا و مردم فریبی به دورند . ریا همچون موریانه ای اعمال صالح و عبادات را می خورد و چیزی از آنها باقی نمی گذارد .در روایات از ریا به عنوان«شرک خفی» یاد شده است . خداوند هم کارهایی را که برای او نباشد را نمی پذیرد و قبول طاعات در سایه خلوص انگیزه ها و نیت های یک دست و خدایی است .آنچه که از خود عبادت و عمل دشوارتر و سخت تر است تصفیه عمل از هرگونه شائبه غیرالهی و ریاکاری است .در قیامت این سؤال از سوی حضرت حق از بندگان خواهد شد که:«من تو را بودم ، تو که را بودی؟» و این سؤال از همان خلوص در عبادت و اطاعت است.ـ امـام عـلـى (ع ) می فرمایند:«خوشا آن که عمل و علمش , دوستى و دشمنى اش , انجام دادن  و رهاکردنش,سخن و سکوتش و کردار و گفتارش فقط براى خدا باشد.خوشا آن که عبادت و دعایش را براى خدا خالص گرداند و آنچه مى بیند دلش را به خود مشغول نسازد و آنچه مى شنود او را از یادخدا غافل نکند وبه سبب آنچه به دیگران داده شده سینه اش را غم و اندوه گیرد.»

به تعبیر روایات ردپای ریا ظریف تر از اثر پای مورچه بر سنگی سخت در شبی تاریک است . اینجاست که باید دانست که اخلاص گوهری کمیاب و نفیس است . شیطان بر همه مسلط می شود مگر بر بندگان مخلص خداوند«الا عبادَکَ مِنهُمُ المُخلصین».جبرئیل در پاسخ به سؤال پیامبر از اخلاص چنین گفت:« مخلص کسى است که از مردم هیچ نخواهد تا خود بدان دست یابد و هرگاه بدان دست یافت خشنود شود و هرگاه چیزى از آن نزدش باقى ماند بـه دیـگـران بخشد , زیرا کسى که از مخلوق چیزى نخواهد به عبودیت براى خداى عز و جل اقرار کـرده اسـت و چون به نیاز خود رسید و خشنود گشت از خدا خشنود شده است و خداى تبارک و تـعـالـى از او خـشنود است و هرگاه آنچه برایش باقى مانده براى خداى عزوجل ببخشد به مرتبه اعتماد به پروردگارش رسیده است

در روایت معروف نیز وقتی امام صادق(ع)به شاگردانش می فرماید:«علم و معرفت حقیقی آموختنی نیست، بلکه یک نوع نور و روشنایی است که از جانب خداوند بر باطن انسان خالص می تابد و قلب را روشن می سازد، در ادامه اش می فرماید: راه تحصیل چنین علمى، وصول به حقیقت عبودیت و بندگی است، «إن أردت العلم فاطلب فی نفسک أوّلاً حقیقة العبودیّة» قطعاً انسان بدون اخلاص در عمل به حقیقت عبودیت دست پیدا نمی کند

پس بیاییم پاسدار گوهر اخلاص باشیم و عرضه کننده عمل خالص در بازار آخرت گردیم ،چرا که آنجا جز عمل خالص نمی خرند و اعمال آلوده به ریا به پشیزی نمی ارزند